یادش به خیر...
نمی دونم امروز چی شد که یه دفه یاد جوونیام افتادم.
اون موقعی که تازه وارده دنیای اسرارآمیز و پر پیج و خم لینوکس شده بودم و هر روز چیزای شگفت انگیز یاد می گرفتم.
برای همین رفتم دنبال اولین توزیعی که نصب کردم و دیسکشو که یه جای دنج تاریک برای خودش خوابیده بودو پیدا کردمو تو درایو گذاشتم و بقیه شم حتما می تونید حدس بزنید. بوت شدن اوبونتو ۱۰.۱۰ در حالت لایو همان و بوت شدن خاطرات چهار سال پیش من همان.
اون موقع اوبونتو با الآن خیلی فرق داشت.
اون موقع اوبنتو یه توزیع گرم و مهربون بود که تازه گل کرده بو.د. اون زمان همه اوبونتو رو دوست داشتن و استفاده ازش به معنای خز بودن و تازه واردی نبود.
یادش به خیر. چقدر این گنو ۲ با اون ظاهر سادش دلنشین و کار راه انداز بود. به نظر م هنوز هیچ کدوم از این میزکارای مدرن و قشنگ نتونستن جای گنوم ۲ رو پر کنن.
یادش به خیر، اون موقع adsl نداشتمو برای یاد گرفتن هرچیز کوچیکی مجبور بودم دائم بین ویندوز و اوبونتو سوویچ کنم.
یادش به خیر، چقدر ذوق می کردم و قتی می دیدم gedit کد ها رو رنگی می کنه.
یادش به خیر، چه قدر کیف کردم وقتی دیدم می تون به قسم about برنامه ها برم و ببینم هر نرم افزارو کیا نوشتن.
یادش به خیر دانلود سورس کد نرم افزار های مختلف سر در نیاوردن ازشون.
یادش به خیر پوشه ی جدید درست کردن با خط فرمان.
و هزاران یادش به خیر دیگه
ای کاش می شد دوباره اون گرمای عجیب و لذت بخشی که آدم از کار کردن با لینوکس به دست میاوردو دوباره تجربه کرد.
مطمئن نیستم اما احتمالا کاربرای لینوکس هم اون موقع خیلی صمیمی تر از الآن بودن.
- ۹۲/۰۷/۲۳
movafagh bashiiin :)